قلاقیران

خروش نایمان

قلاقیران

خروش نایمان

من گل خودروی کوهستانیم
اهل این ایل بی سر و سامانیم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

آقای روحانی؛ حفظ نظام از اوجب واجبات است

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۴۵ ب.ظ


وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

و پروردگارتان اعلام کرد که اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم، و اگر کفران کنید، بدانید که عذاب من سخت است. (ابراهیم 7)

انقلاب اسلامی معجزه قرن و از الطاف الهی بر ملت ایران و چه بسا بشریت بود، انقلابی با شاخصه‌های اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله، شایسته خضوع و شکرگزاری به درگاه الهی و مهم‌ترین وسیله سپاس، تلاش برای حفظ آن است که بی‌شک سبب نزول رحمت و نعت الهی خواهد بود. امام خمینی (ره) با بینش قرآنی خود، به حق حفظ نظام را اوجب واجبات دانستند. بی‌تعارف باید اذعان داشت عملکرد برخی مسئولین و مشخصا رییس جمهور در تضاد با سیاست قطعی امام در حفظ نظام اسلامی است. حمله به نهادهای انقلابی، جناحی اداره کردن کشور، هم‌صدایی با دشمن در برخی موضوعات، افتخار به مذاکره با شیطان بزرگ، عدم صراحت در حمایت از محور مقاومت و از همه رادیکال‌تر ورود به وادی خطرناک تقابل با رهبری به گونه‌ای هوشمندانه و هدفمند و بیان لزوم انتخاب رهبری جدید در مجلس خبرگان آتی، همه و همه نشانی از تلاش وی برای حفظ نظام ندارد. آقای روحانی باید بداند تقابل با اراده الهی و ناشکری نعمت انقلاب اسلامی سرنوشت جز عذابی سخت (به گفته قرآن کریم) ندارد. به قول شاعر: شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند.

  • محمد جعفر روشنی

مجمع روحانیون و استراتژی یک بام و دو هوا

دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۰۲ ب.ظ

                       

احزاب در سپهر سیاسی کشورها به سازمان‌هایی تاثیرگذار در حکومت اطلاق می‌شوند که قادر به ایفای نقش تاثیرگذار و تحمیل اراده مردم در ساختار قدرت سیاسی نظام حاکم‌اند، هر چه نظام، مردم سالارتر، بالطبع احزاب موثرتر و جایگاه ویژه‌ای در تعاملات حاکمیت و ملت برخوردار و با قدرت به ایفای نقش خواهند پرداخت.

نهضت انقلابی ملت ایران در دوران رژیم ستم‌شاهی و چه پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی (تثبیت) بر پایه خواست و اراده مردم در مسیر جمهوریت و اسلامیت گام نهاد و در این بین نقش احزاب در مقاطع مختلف حیات سیاسی نظام اسلامی بی‌بدیل و خطیر بوده است که واکاوی منظومه فکری، ایدئولوژی و تصمیمات آنها و همچنین نوع تعامل برخی چهره‌های سیاسی و شخصیت‌های نظام با آنها خالی از لطف و فایده نخواهد بود.

به بهانه اکران قسمت ششم مستند "بعد از خمینی" که به موضوع جنگ خلیج فارس و تلاش برخی از چهره‌های کلیدی تشکل مجمع روحانیون مبارز برای همراه نمودن ایران با صدام در مواجهه با آمریکا پرداخته، نکاتی پیرامون مجمع روحانیون مبارز بیان می‌نمایم. مجمع روحانیون مبارز، از تشکل‌های مطرح سیاسی در ایران است که از گروههای اصلاح‌طلب و چپ‌گرای مذهبی به شمار می‌رود. این تشکل با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز و با موافقت حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در سال 66 و آستانه انتخابات سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تشکیل شد.

بسیاری اختلاف بر سر فهرست انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز برای انتخابات مجلس سوم را منشا انشقاق جامعه روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون مبارز می‎‌دانند اما اتخاذ مجموعه رویکردهای سیاسی و اجتماعی مجمع در سال‌های پس از تشکیل تا به امروز، به خوبی دیدگاه این تشکل نسبت به آرمان‌های امام راحل نظیر ولایت فقیه، مردم سالاری دینی، دشمن شناسی و مبارزه با استکبار و ... را آشکار می‌سازد و چه بسا مرور تصمیمات این مجمع در بزنگاه‌های حساس حیات نظام اسلامی همه ابهامات را روشن و لزوم بررسی علل انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت را غیر ضروری می‌نماید.

اولین موضع‌گیری سیاست خارجی مجمع روحانیون مبارز بهت برانگیز و شوک آور بود آنجایی که برخی از چهره‌های اصلی مجمع در نطق‌هایی آتشین در صحن علنی مجلس شورای اسلامی با چشم پوشی از جنایات صدام علیه ملت ایران او را با خالد بن ولید مقایسه و نجات بخش اسلام دانستند و یا برخی تصمیمات ایزایی در صحنه سیاسی و اقتصادی به خوبی نشان داد مجمع روحانیون مبارز به شدت نیازمند دیده شدن و تاثیرگذاری در مناسبات قدرت حاکمیت بود حتی اگر برای دیدن شدن عدول از سیاستی یگانه و پیروی از استراتژی یک بام و دو هوا در حوزه‌های مختلف لازم باشد. (تغییر رویکرد اقتصادی از دولتی به آزاد، تغییر سیاست قطعی مبارزه با استکبار به نزدیکی با شیطان بزرگ و ...).

مجمعی که در ماه‌های ابتدایی تشکیل خود با تفسیری غلط و آرمان‌گرایی غیرواقعی از شرایط منطقه، کشور را تا نزدیکی باتلاق جنگ باطل‌ها به آرزوی نابودی اسرائیل پیش برد چگونه است پس از دو دهه در چرخشی آشکار در مقابل شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، سکوت و به عبارتی صحیح‌تر آن را تایید می‌کند. هاشمی رفسنجانی همان اوایل آن‌ها را رادیکال‌ها نامید در حالیکه تغییر موضع در موضوعی واحد در بازه زمانی نه چندان دور از سوی مجمع روحانیون بیش از رادیکال بودن ناظر بر بی‌ثباتی کارکردی و نمایانگر یک و بام دو هوا بودن آن‌ها در عالم سیاست است. مجمع روحانیون نشان دادند برای تصاحب واثرگذاری در قدرت باب میل خود نه تنها هیچ تقیدی به چهارچوب‌ها و آرمان‌های امام ندارد بلکه از شعارها و مرام نامه حزبی خود نیز عدول کرده است. آنها عبور از میراث امام و آرمان‌هایش را عار نمی‌دانند همچنان که در فتنه 88 کلکسیون قانون گریزی‌های خود را تکمیل و به آرمان‌های امام و قانون اساسی چنک انداختند.

هم‌خوانی شعار با عمل، شرط بقا و لازمه زنده ماندن سرمایه اجتماعی احزاب است. با مرور منصفانه تاریخ انقلاب به فراست درمی‌یابیم مجمع روحانیون مبارز با انحرافی شکلی و محتوایی از آرمان‌ها و شعارهای خود در حال سپری کردن حیات سیاسی است، حیاتی در خلا و در نبود بدنه اجتماعی حامی.

به راستی مجمع روحانیون مبارز کدام طیف از جامعه را در قالب فعالیت‌های حزبی خود راهبری می‌کند؟ چه شد که بنیانگذار مجمع روحانیون در انتخابات 88 آرایی کمتر از آرای باطله تصاحب کرد و به مخالفت با جمهوریت و اسلامیت نظام برخواست و ارفاق حصر خانگی شد؟ نقش آفرینی چهره‌های شاخص مجمع در گروه‌ها و احزاب ساختارشکن نشانه چیست؟ مجمع روحانیون مبارز نشان داد عدول از منظومه فکری و عملی امام و زوایه از ولایت فقیه نهایتی جز بی‌ثباتی در اتخاذ تصمیمات، ریزش و تحلیل نیروها، فاصله از بدنه اجتماعی و در نهایت تقابل با نظام نخواهد داشت.


  • محمد جعفر روشنی


انتخاب حسینعلی منتظری در سال 64 به عنوان قائم مقام رهبری و انتخاب سید علی خامنه‌ای در خرداد 68 به سمت ولی فقیه و جانشین امام خمینی رحمت الله علیه بی‌تردید دو تصمیم مهم خبرگان رهبری از بدو تاسیس این نهاد (سال 62) تاکنون به‌شمار می‌رود. به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران جلسه مهم‌تر و معروف به جلسه تاریخی خبرگان، جلسه تعیین جانشین حضرت امام (ره) در نیمه خرداد 68 است. از این روی بررسی موضع‌گیری‌ها، سخنرانی‌ها و از همه مهم‌تر نحوه اداره آن جلسه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که می‌تواند پس از گذشت ربع قرن حقایق بسیاری برای نسل سومی‌های علاقه‌مند به دانستن تاریخ انقلاب، روشن سازد.

رییس جلسه آیت الله مشکینی بود اما رسماً جلسه توسط آقای هاشمی اداره شد. همانطور می‌دانیم آقای هاشمی ابتدا مسئله شورای رهبری را مطرح کرد، این اقدام سوال‌های مهمی را به ذهن متبادر می‌کند؛

·        آقای هاشمی با وجود اطلاع از نظر امام، ابتدا رهبری فردی را مطرح کرد.

·        اگر گزینه شورایی رای می‌آورد تکلیف  نظر امام خمینی در مورد شایستگی رهبری آقای خامنه‌ای چه می‌شد؟

·        آقای هاشمی در اقدامی خلاف عرف از مخالفین شورایی خواست قیام کنند. (آرای ممتنع به آرای موافق شورایی اضافه ‌شد)

·        با وجود اختلاف بسیار زیاد آرای مخالف و موافق شورایی، آقای هاشمی سه مرتبه رای گیری را به امید تغییر آرا تکرار کرد.

با وجود شکست شورایی اداره شدن قوه قضاییه و تجربه تلخ تقسیم قدرت در قوه مجریه، اصرار آقای هاشمی بر شورایی شدن رهبری با توجه به تجربه ناموفق گذشته و آگاهی از مشکلات پیش روی شورایی، جای تعجب دارد. برخی بر این باورند فراهم بودن مقدمات رییس جمهوری آقای هاشمی و همچنین سمت جانشینی فرماندهی کل قوای ایشان کافی بود که با شورایی شدن رهبری و عضویت ایشان در شورا، دیگر اعضا به حاشیه رانده شده و خود محوریت نظام را به‌دست گیرد!

به هر تقدیر و علی رغم میل آقای هاشمی شورایی رای نیاورد و بررسی گزینه فردی در دستور قرار گرفت. آیت الله گلپایگانی اولین گزینه فردی بود که تنها با اقبال 14 عضو خبرگان مواجه شد و سپس نام آیت الله خامنه‌ای مطرح شد. آقای هاشمی در این مقطع که انتخاب آقای خامنه‌ای قریب الوقوع بود و می‌دانست نظر اعضا روی چه کسی است و پس از علنی شدن اعتراض آقایان شبستری و معصومی که پیش‌تر چندین بار درخواست آنها مبنی بر نقل خاطره امام را رد کرده بود، اقدام به نقل خاطره کرد، به عبارتی نوشتاروی پس از مرگ سهراب!

ذکر چند نکته در این خصوص نیز ضروری به‌نظر می‌رسد؛

·        به گفته بسیاری از اعضای خبرگان، گزینه دیگری غیر از آقای خامنه‌ای برای رهبری وجود نداشت و بیان خاطره تنها سرعت انتخاب فرد مورد نظر را بالا برد.

·        آقای هاشمی با رد شدن گزینه شورایی باز هم اقدام به نقل خاطره امام نکرد و اجازه داد نام آیت الله گلپایگانی مطرح شود.

·        در حالیکه آقای طاهری خرم آبادی به عنوان منشی جلسه شروع به نقل خاطره امام کرد، بلافاصله آقای هاشمی حرف را از دهان ایشان گرفت و خود خاطره را بیان کرد!

·        جناب هاشمی که از ذکاوت خوبی برخوردا است آیا نمی‌دانست خاطره امام یک خاطره معمولی نیست بلکه بیان حقیقتی مسلم از زبان کسی است که ذره‌ای اغراق در تمجید از افراد نداشته و سخن او حجت شرعی است و نباید لحظه‌ای در نقل آن درنگ می‌کرد؟

به نظر می‌رسد بر خلاف ادعاهای چند سال اخیر و تلاش‌های هدفمند رسانه‌ای برای القای نقش آقای هاشمی در رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای، حقیقت چیزی غیر از این است. با مرور اجمالی موضع‌گیری‌های آقای هاشمی در آن جلسه می‌توان ادعا کرد ایشان نه تنها تلاشی برای قبولاندن این انتخاب به اعضای جلسه نداشته بلکه شواهد و قرائن چیزی خلاف این را نیز به اثبات می‌رساند.

وقتی امام خمینی به صراحت می‌فرماید: "شورایی خیلی جواب نمی‌دهد و فرد بهتر و زودتر تصمیم می‌گیرد" و در جای دیگر می‌فرماید: "با وجود آقای خامنه‌ای نگران نباشد" و یا "آقای خامنه‌ای شایسته رهبری است"، یعنی با اظهر من الشمس بودن نظر امام بر رهبری فردی و آن هم آقای خامنه‌ای، ایشان تشخیصی غیر از تشخیص امام داشت، یعنی هم تمام قد پای شورایی ایستادید و هم در آخرین لحظه مجبور به بیان خاطره شد. جالب آنکه پس از گذشت بیش از  25 سال از نظر امام، ایشان هنوز شورایی را مفید‌تر می‌داند و بیان داشته: "طرفدار شورای رهبری بودم و بر همان نظر هستم".

اما سئوالی از جناب هاشمی؟

با فرض وجود رهبری شورایی و مفید بودن آن و با احتساب اینکه حضرتعالی عضوی از اعضای شورای رهبری ‌بودید، در جریان فتنه 88 چه سرنوشت شومی در انتظار نظام اسلامی بود؟ نظامی که یکی از اعضای شورای رهبری آن از قضا راس فتنه بود!

آقای هاشمی اخیرا بیان داشته‌اند؛"مردم عاشق امام و در مرحله بعد رهبری هستند"، در پاسخ باید اظهارداشت؛ مردم بر خلاف برخی خواص، رهبری را جدای از امام نمی‌داند که بخواهد به یکی بیش از دیگری عشق بورزد و صد البته که بیان اینگونه مطالب انحراف درتبعیت از ولایت فقیه است که می‌تواند سرآغاز فتنه‌ها شود.

به هر تقدیر خبرگان ملت با برگزیدن فرد اصلح مورد نظر امام و امت و با عبور از بعضی کارشکنی‌ها به قول رییس وقت خبرگان آیت الله مشکینی انتخابی کردند که انشاالله رضایت حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا را نیز در پی داشته است.

(انهم یکیدون کیدا و اکید کیدا)

 

  • محمد جعفر روشنی