از گفتمان انقلاب اسلامی تا عملکرد نظام اسلامی
گفتمان انقلاب اسلامی در ذات خود، ریشه در باورهای دینی و عقیدتی مسلم اسلامی و علوی دارد و از این رهگذر، نظام اسلامی نشات گرفته از این گفتمان اسلامی، موظف به رعایت باید و نبایدهای کلی و حتی جزئی این استراتژی الهی است، طبیعتا انطباق عملکردی نظام اسلامی با گفتمانی انقلاب اسلامی منشا برکات و سبب نصرت و مدد الهی خواهد بود و بالعکس عملکرد خارج از چهارچوب گفتمان انقلابی نظام مدعی انقلابیگری نتیجهای جز انحراف از آرمانها ندارد.
به وضوح بر آن عقیدهایم که عملکرد نظام اسلامی در برخی مقاطع با روح قرآنی و عقیدتی حاکم بر آرمانها و گفتمان انقلابی نه تنها همخوانی نداشته بلکه زاویهای معنادار دارد. فی الواقع پس از گذشت قریب به یک دهه از نظام جمهوری اسلامی ایران شاهد آن بودیم روح حاکم بر افکار و سیاستهای برخی مسئولان عالیرتبه دچار زاویهای فاحش با گفتمان انقلابی شد و تا به امروز ادامه دارد که مجموعه این سیاستها و روشها میتواند به خروج نظام اسلامی از ریل گفتمان انقلابی منجر شود.
متاسفانه جریان سازش تنها پس از چند سال از گذشت عمر سیاسی نظام اسلامی در مقاطع حساس و در قامت برخی مسئولان عالیرتبه خود را نمایان کرد. سیاستهایی متضاد با روح آرمان خواهی و انقلابی گری در مقاطعی همچون؛ قضیه مک فارلین، قطعنامه 598، ریل گذاری سیاست اقتصاد لیبرالی و سیاست تنش زدایی دستگاه دیپلماسی در اولین دولت پس از جنگ و غرب گرایی مدعیان اصلاحات در سالهای پس از آن.
آری اینک در مقطعی از نظام جمهوری اسلامی هستیم که با عدول از سیاست قطعی " نه سازش نه تسلیم نبرد با آمریکا" به سیاست تنش زدایی دولت پس از جنگ برگشته ایم، سیاستی که در عین تنش زدایی، ذلت پذیری و جام زهری دیگر به ارمغان آورده است و از همه دردناکتر اینکه امروزه عقب نشینی مسلم هستهای را پیروزی مطلق قلمداد و آن را هدیه غرب به ملت ایران مینامند، هدیهای که سازش کاران پر مدعا تنها دستکش مخملی آن را دیدند و زخم ناشی از کشیدن پنجه چدنی بر چهره ملت را به روی خود نمیآورند.
سخن پایانی اینکه؛ انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف الهی و آرمانی خود لاجرم به نظام اسلامی منطبق بر چهارچوبهای خود نیازمند است و زمینهساز نظام اسلامی در چنین طرازی چیزی جز مسئولین انقلابی و جهادی نیست، مسئولینی که به جای مراوده با شیطان بزرگ نبرد با او و تکیه بر استعدادهای ملی را افتخار خود بدانند.